مائوئیست ها از 13 فوریه 1996 دست به نبردهای چریکی در مناطق روستایی زدند که طی 10 سال گذشته موجب کشته شدن 13 هزار نفر در نپال شد.

  

در سال 1768 حاکم شاهزاده نشین گورخا در غرب، دره کاتماندو را فتح کرد و دوره گسترشی را شروع کرد که با شکست خوردن از چینی ها در تبت (1792) و از بریتانیایی ها در هند (1816) پایان یافت. از 1846 تا 1950 خاندان رانا در مقام وزیران ارشد که پادشاهانی ضعیف بودند حکمرانی کردند. سیاست انزواطلبی آنان استقلال نپال را به قیمت توسعه نیافتن آن حفظ کرد.

رژیم پیش از 1950 از نظر ساختار سیاسی یک نظام اقتدارگرا بود که هیچ مخالفتی را از سوی گروه های قومی، فرهنگی و احزاب سیاسی نمی پذیرفت. نظم اجتماعی و هویت فرهنگی ملی از طریق تحمیل قوانین هندو برقرار می شد و حاکمان قدرت خود را از طریق قرار دادن همه گروه های نپال در یک چارچوب سلسله مراتبی از ساخت طبقاتی هندو استحکام می بخشیدند.

همزمان با سرنگونی رژیم رانا در سال 1950 نپال درهای خود را به روی دنیای خارج گشود و آماده پذیرش فرایند دمکراتیک شدن و مدرن سازی شد. اما این کشور نتوانست الگویی جدید از جامعه چندقومی ایجاد کند. با پیدایی دولت پانکایات در سال 1962، ساختارهای سیاسی و اجتماعی نپال، بیش از پیش بسته و متحجر شد. در این دولت، هیچ جائی برای فعالیت سیاسی و اپوزسیون وجود نداشت. اما در همین شرایط آئین قانونی جدید در سال 1964 به تصویب رسید. بر پایه این قانون همه در مقابل قانون برابر بودند و سامانه طبقاتی تضعیف می شد.

شاهان و مائوئیست ها

تجربه ای کوتاه مدت از دموکراسی تثبیت مجدد حکومت استبدادی به دست ماهندرا (پادشاهی از 1952 تا 1972) را در پی داشت. ناآرامی همگانی و تظاهرات خشونت آمیز در طرفداری از دموکراسی، پادشاه را مجبور به اعطای قانون اساسی دموکراتیک کرد. پس از یک کشمکش طولانی، نپال توانست یک دولت دموکراتیک در آوریل 1990 تشکیل دهد. در مه 1991 انتخابات چندحزبی برگزار شد.

مائوئیست های نپال در سال 1994 از انشقاق در «حزب کمونیست نپال» شاخه «مرکز وحدت» پدید آمدند و تا نزدیک یک سال پس از تشکیل همچنان از نام «مرکز وحدت» استفاده می کردند تا این که در سال 1995 به طور رسمی به عنوان مائوئیست ها (یا آن طور که دولت مرکزی آن ها را خطاب می کرد شورشیان مائوئیست) شناخته شدند. مائوئیست ها از 13 فوریه 1996 دست به نبردهای چریکی در مناطق روستایی زدند که طی 10 سال گذشته موجب کشته شدن 13 هزار نفر در نپال شد.

خاندان سلطنتی نپال (که خاندان «شاه» نامیده می شوند) تا سال 2001 یکی از آرام ترین و در ظاهر باثبات ترین خاندان های سلطنتی جهان به شمار می رفت و «بیرندرا بیر بیکرام شاه دِو» که از سال 1971 تاجگذاری کرده بود محبوبیت قابل توجهی بین مردم نپال داشت. اما روز اول ژوئن 2001 «دیپندرا» ولیعهد نپال با تیراندازی به اعضای خاندان سلطنتی در سالن غذاخوری در کاخ سلطنتی کاتماندو همگی آن ها از جمله پدر خود را به قتل رساند.

پس از مرگ «دیپندرا» در 4 ژوئیه 2001 گیانندرا، عموی وی که نزدیک ترین شخص باقی مانده در خاندان سلطنتی به شمار می رفت به عنوان شاه نپال شناخته شد. گیانندرا نه محبوبیت برادر خود، بیرندرا را داشت و نه توانایی های او را و در همین حال شایعاتی درباره نقش او در قتل عام سایر اعضای خاندان سلطنتی موجب افزایش بیزاری عمومی از وی می شد.

گیانندرا در اقدامی بی سابقه به جای تعیین شخص دیگری به عنوان نخست وزیر، در اول فوریه 2005 خود شخصا تشکیل دولت داد و با اعلام این که دولت های غیر نظامی توان مقابله با تهدیدهای مائوئیست ها را ندارند اعلام حکومت نظامی کرده و چندین نفر از سیاستمداران بلندپایه نپالی را دستگیر کرد. در پی این اقدام احزاب اپوزیسیون داخل حکومت که سال ها موازنه سیاسی در پارلمان نپال را برقرار کرده بودند به هند گریخته و از آن جا زمینه های لازم برای سرنگونی حکومت گیانندرا را فراهم کردند.

ائتلاف بزرگ اپوزیسیون داخل حکومت نپال که «ائتلاف هفت حزب» خوانده می شود در اولین اقدام خود پس از خروج از نپال (و حاکمیت آن) در نخستین گام در اوایل سال 2006 قرار داد تفاهمی در 12 ماده با مائوئیست ها امضا کرد که این آغاز ورود مائوئیست ها به عرصه فعالیت های مدنی سیاسی و پیروزی آن ها بود. این اتحاد تازه تاسیس توانست از اوایل آوریل 2006 اعتصابات عمومی و تظاهرات اعتراض آمیز را در سراسر نپال آغاز کند و این اقدام با چنان استقبال گسترده ای از سوی مردم مواجه شد که گفته می شود در تظاهرات روز 21 آوریل 2006 در کاتماندو بیش از 500 هزار نفر شرکت کرده بودند. این در حالی است که کل جمعیت پایتخت نپال اندکی از 700 هزار نفر بیشتر است.

به این ترتیب جنبش دموکراسی نپال که در زبان محلی (لوکتانترا آندولن) گفته می شود با بهره مندی از آتش بس موقت یک طرفه ای که مائوئیست ها در 27 آوریل اعلام کردند، توانست در ماه مه به پیروزی قطعی برسد و بر اساس قانون 18 مه مجلس باردیگر برقرار شده شرایطی به شاه تحمیل شد که از آن جمله تحویل فرماندهی تیپی 90 هزار نفری از ارتش به مجلس، وضع مالیات بر اموال و درآمدهای خانواده سلطنتی، اعلام نپال به عنوان کشوری سکولار (و نه پادشاهی هندو) و عزل شاه از مقام فرماندهی ارتش بود.

در ادامه تحولات بعدی نپال دولت موقت و پارلمان انتقالی این کشور لغو نظام سلطنت در این کشور را در اواخر دسامبر 2007 تصویب کردند و به این ترتیب مائوئیست ها دیگر نیازی به از سرگیری شیوه های جنگ چریکی ندیدند چرا که اهداف رویایی آن ها بدون نیاز به درگیری نظامی نصیب شان شده بود.

در انتخابات 10 آوریل سال 2008 مائوئیست ها برنده انتخابات مجلس موسسان نپال شدند. مجلس نپال در اوائل سال 2008 میلادی رسما نظام پادشاهی چندصدساله را در این کشور منحل و برقراری نظام جمهوری را تصویب کرد. «رام باران یاداو» که ازسوی حزب کنگره نپال حمایت می شود نخستین رئیس جمهوری نپال در تاریخ کشور نپال پس از چند قرن نظام پادشاهی بود و در 2 مرداد 1387 سوگند یاد کرد.